زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست ،هرکسی نغمه خودخواند و ازصحنه رود صحنه پیوسته بجاست،خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.
تقارن ماه محرم الحرام وروز دانشجو راباید به فال نیک گرفت و آن فال نیک پیامی است که این تقارن به ما می دهد.
درهر برهه از تاریخ وظایفی بر دوش اقشار آن دوره است،ما کجای تاریخ قرار داریم؟
گمان نبریم که تنها عاشورائیان را بدان بلا آزموده اند ولاغیر…صحرای آزمون به وسعت تاریخ است.ای دانشجو از دلت بپرس تو چه میکنی؟ میمانی یا میروی؟ لبیک به ندای هل من ناصرینصرنی مولایت میدهی؟ یا راهت را کج میکنی تا ندا را نشنوی؟در سال ۶۱ هجری یاران امام حسین پیروزمردانه جنگیدند ونامی ماندگار به جای گذاشتند و دانشجویان پیرو خط امام ادامه شیطنت جاسوسان راقطع کردند.بیاندیشیم من و تو چه باید بکنیم؟ مارا به چه می آزمایند؟ما مختاریم بمانیم یا برویم مثل کسانی که درشب تاسوعا رفتند وامام را تنها گذاشتند، و یارانی که ماندند،امامشان ودینشان را یاری کردند وجاودان شدند.
ما مختاریم پس ناچار باید انتخاب کنیم،بزرگی آدمها به بزرگی انتخاب آنهاست آیا تو میخواهی بزرگ باشی؟ بدان انتخاب تو همواره با توست تا ابد.
کمی تفکر، تدبر….. می بایست بدانیم در روز دانشجو چه چیز را تسخیر کنیم،شیطان هنوز لانه های دیگری هم دارد،هنوز ظالم وجود دارد! دشمن بیدار است وهر لحظه با ترفندی نو آماده میدان است.
بیا بیندیشیم ما چه کنیم؟ ما چگونه برخیزیم تا به ندای هل من ناصر ینصرنی امام زمانمان پاسخ دهیم، او که هر لحظه این ندا را سر می دهد،اگر۳۱۳ نفر خالصانه او را لبیک گویند او ظهور خواهد کرد.
شاید در زمان انتظار باید تا آنجا که میتوان متخصص شد و درعین حال منتظر آمدن منجی مان باشیم تا حکومتش را یاری کنیم.
به امید آن روز
م . صفرزاده