در دهخدا در لغت نامه آمده است که عوام گمان برند كه گناهكاران از سادات ( اولاد رسول الله) را به جایی كه سرد است و نامش زمهریر است. در ادمه معنی کلمه زمهریر در فرهنگ فارسی معین، قرآن، احادیث و متون دیگر بررسی می کنیم.
(زَ هَ) (اِمر.) 1. سرمای بسیار سخت 2. جای بسیار سرد.
نقل است زمهریر جایی بسیار سرد نزدیک به انتهای کره هوا می باشد و کلمه زمهریر مرکب می باشد از زم و هریر بمعنی سرمای سخت کننده، چه زم بمعنی سرمای سخت و هریر بمعنی کننده باشد که فاعل است. (برهان ) (انجمن آرا).
جای بسیار سرد. (فرهنگ فارسی معین ).
جای بسیار سرد که نزدیک به انتهای کره هوا می باشد. (ناظم الاطباء).
سرمایی است که بدان کافران را عذاب خواهند کرد و مقام آن در وسط کره هواست و کره هوا تحت کره ناراست و فوق کره ارض … (از غیاث ) (از آنندراج).
زمهریر بجای آتش دوزخ، دارای سرمای لایتنهاهی است.
البته این را باید گفت که زمهریر تخفیفی برای عذاب دوزخیان محسوب نمی شود. بلکه سرمای زمهریر بسیار سخت و طاقت فرسا می باشد.
و باید گفت زمهریر جایی است که بدن انسان از شدت سرما متلاشی می شود.
زمهریر تنها یک بار در قرآن آمده است.
“مُتَّكِئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِیرًا ” ﴿انسان/۱۳﴾
این در حالی است كه بر تختهای زیبا تكیه كرده اند، نه آفتاب را نه سرما را، در آنجا می بینند.
در این آیه كلمه زمهریر به معنای سرما آمده است. در لغت نیز زمهریر به معنای سرمای شدید یا شدّت غضب یا سرخ شدن چشم بر اثر خشم می باشد.
البته از این آیه برداشت نمی شود که زمهریر جایگاهی برای عذاب دیدن است اما در روایات آمده است که زمهریر جایگاهی برای عذاب است.
البته مفسران قرآن و علما در معنای کلمه زمهریر اختلاف نظر دارند.
برخی معتقدند با توجه به مقابله «شمس» منظور از «زمهریر» در اینجا مهتاب است. بنابر این تأویل جمله «لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً»، در حقیقت چنین است: «لا یرون فیها شمساً و لا قمراً».
بعضی میگویند: زمهریر چیزی شبیه برف ریز مثل سر سوزن و در نهایت سردی است.
اما خوب همانطور می دانیم در روایات آمده زمهریر جایی برای عذاب می باشد.
حدیثی داریم كه “در جهنم نقطه ای وجود دارد كه از شدت سرما اعضای بدن از هم متلاشی می شوند.” 1.تفسیر نمئونه ، ج 25 ص 363 به نقل از درّ المنثور
در تفسیر امام عسكری آمده است که در جهنم خطاب به گناهكاران گفته می شود: (انتم فی النار خالدون تعذبون فیها و تهانون و من نیرآنها الی زمهریرها تنقلون، بحارالانوار، ج 7 ص 191.3 . همان، ج 8 ص. 300) شما در جهنم همواره و همیشه در عذاب خواهید بود و از آتش به زمهریر منتقل خواهید شد.
از حضرت محمد روایت آمده است که آتش، شكایت به پروردگار بُرد. خداوند اجازه دو نفس كشیدن به جهنم داد. یك نفس در زمستان و یك نفس در تابستان. گرمی تابستان از گرمای جهنم سرچشمه می گیرد و سرمای زمستان از زمهریر جهنم است.
سادات دو عنوان دارند. در يك عنوان مانند بقيه مردم می باشند و به اندازه آنان محاسبه و مجازات مي گردند. گناه آنان مانند گناه ديگران و ثواب آنان مانند ثواب ديگران است.
در عموان نوع دوم به گونه می باشد که نسب آنان به پیامبران و امام برمی گردد. و در دید مردم دارای برتری و مزیت می باشند. کسی از آنها بدی و گناه را نمی پذیرد و نمی پسندد.
علمای دین و زنان پیامبر نیز به همین گونه دو عنوان دارند. در یک عنوان آنها با بقیه مردم یکسان هستند و در عنوان دیگر نسب آنها به دین و پیامبر است و خوبی آنها باعث مزید ثواب و بد كردن آنان باعث مزيد عذاب مي شود.
عنوان دوم سادات: اين است كه آنان انتساب به پيامبر و امامان دارند و در ديد مردم داراي مزيت هستند و از آنان توقع و انتظار نيكوكاري دارند و بدي و زشتي را از آنان نمي پسندند. همان طور كه علماي دين داراي دو عنوان هستند، يا زنان پيامبر داراي دو عنوان هستند. در يك عنوان با ساير مردم مساوي هستند و در عنوان ديگر انتساب آنان به دين و پيامبر است كه خوبي آنان باعث مزيد ثواب می شود.
امام سجاد(علیه السلام) فرمود: « هر کس از اهل بیت کار نیک کند پاداشش دو برابر است و هر کس مرتکب گناه شود، عذابش دو برابر خواهد بود.»
در انتها چند تا از اشعار شعرای نامی پارسی را که در آن از واژه زمهریر استفاده کرده اند را عنوان می کنیم:
تو باشی به بیچارگی دستگیر
توانا ابر آتش و زمهریر.
فردوسی
خورشید چون بمعدل عدل آید
با فصل زمهریر معادا شد.
ناصرخسرو
بدو گفت طوس ای جهاندیده پیر
هوا گشت پاک از دم زمهریر.
منوچهری
روی زی صدرت نهادم با دل امیدوار
پشت کرده چون کمان از بیم تیر زمهریر.
سنائی
از کمان چرخ بر جان بداندیشان تو
تیرباران بلا بادا چو دردی زمهریر.
سوزنی
نانشان چو برف لیک سخنشان چو زمهریر
من زاده ٔ خلیفه نباشم گدای نان.
خاقانی
شیر در جوش چون پنیر شده
خون در اندام زمهریر شده .
نظامی
دست دیگر باختن فرمود میر
او چنان لرزان که عور از زمهریر.
مولوی
بی تو گر در جنتم ناخوش شراب سلسبیل
با تو گو در دوزخم خرم هوای زمهریر.
سعدی