در دهه های شصت و هفتاد ، وقتی گمان می شد كه موسیقی الكترونیك ، تصویر گر آینده استاشتوكهاوزن پیشتاز این مدل تفکر بود. درباره او گفته می شود كه جزء معدود آهنگسازانی است كه توانسته تمامی كشتزارهای مهم پژوهش موسیقایی را از دهه پنجاه تا دوران معاصر كشف كندو با جسارت و شور، راههای جدید موسیقی را بگشاید. او علیه نظام زیبایی شناسی نازی ها موضع می گیرد و تاریخ و میراث موسیقی را از درجه صفر و از نو آغاز می كند. رفته رفته فكر موسیقی جهانی و موسیقی كیهانی را در سر می پروراند و از سال۱۹۷۷ این فكر را در اپرایی كه هفت روز هفته طول می كشد، یعنی .اپرای نور، تحقق می بخشد.
اشتوكهاوزن معتقد بود كه هر آهنگسازی در سراسر عمر خود تنها یك اثر خواهد ساخت. به این معنی كه آن یك اثر می بایست برای همیشه و در طول زندگی ادامه یابد و همه چیز نیز باید بر اثر آن به وجود آید و او این مفهوم را خود زندگیمی دانست و با همین تصور بود كه فكر می كرد هر اثر موسیقی نمایانگر زندگی خود آهنگساز است.
اشتوكهاوزن سال ۱۹۲۸ در مودراث، نزدیك كلن، در یك خانواده روستایی به دنیا میآید. پدرش درجبهه مجارستان كشته می شود و مادرش را نازی ها به عنوان دیوانه اعدام می كنند وخودش نیز در میان رگبار آتش،برانكاربر بیمارستان نظامی و سپس خدمتكار مزرعه میگردد. در ۱۹۴۷ در یك دبیرستان درس می خواند، سپس وارد كنسرواتوار كلن می شود ودر ۱۹۵۱ دیپلم می گیرد.
طی تمام این دوره در كلن پیانو نواز جاز است. او آدریون شعبده باز را در سفرهای هنری اش به عنوان بداهه نواز همراهی می كند، در كارخانه كارمی كند و یا نگهبان پاركینگ است … و با باورهای مذهبی كاتولیك، دعا زیاد می كند. درتابستان ۱۹۵۱برای نخستین بار در كلاس های تابستانی دارمشتات شركت می كند و درآنجا موسیقی كارل گیوائرتس، پیر بولز و خاصه، پیشطرح برای پیانو اثر مسیان را كشف می كنددر ۱۹۵۳ به كلن باز می گردد و در استودیو موسیقی الكترونیك رادیو آلمان غربی، جایی كه ده سال بعدمدیر همان جا می شود، به كارمی پردازد.
در همین زمان تحصیل در رشته آكوستیك را دردانشگاه بن آغاز می كند. در سال های پایانی دهه پنجاه او یكی از پرهوادارترین معلمان و استادان موسیقی شده است و در دارمشتات و دانشگاه های مختلف در آمریكا و كلن(آلمان) تدریس می كند.اشتوكهاوزن مانند بسیاری دیگر از آهنگسازان
پسین سده بیستم،كار خود را با موسیقی وبرن آغاز كرد.او تلاش داشت تكنیك سریال را در همه فرآیند ها و زمینه های ممكنتجربه كند؛ از زیر و بمی .گرفته تا تمبر، شدت، زمان و فرم های فضایی. اولین تجربه او(موسیقی كن كرت) در استودیو موسیقی الكترونیك رادیو فرانسه شكل گرفت پیر بولزآهنگساز نامی فرانسوی درباره وی می گوید: زمانی كه اشتوكهاوزن در اوج بود، من بیش ازهر چیز دیگری به موسیقی او ایمان داشتم. اشتوكهاوزن را به حق می بایست نماینده موسیقی الكترونیك و الكتروآكوستیك دانست.آهنگسازی مدرن و پیشرو با گرایش های تندرو نسبت به فرم، صوت و خلق آثار جدید. سراسرعمر او توام است با خلق، تولید، تلاش و پویایی. (او تا سال ۱۹۵۶خالق ۲۵۳ اثر مستقل است.) وی تا آخرین روز های عمر خود در صدد كشف ناشناخته ها بود. اشتوكهاوزن در نیمه اول دهه پنجاه در ایران حضور پیدا كرد و در شیراز اجرایی از موسیقی الكترونیك و آثار خود داشت. او در سال۱۳۸۱ توسط جامعه موسیقی معاصر ایران برای كنسرت و سخنرانی به ایران دعوت شد كه به دلیل عدم همكاری و تاخیر برخی از مسئولین این دعوت محقق نشدجامعه موسیقی معاصر ایران،از دست رفتن كارل هاینس اشتوكهاوزن را ضایعه ای بزرگ می داند و اظهار تاسف خود را اعلام می دارد.
در دهه های شصت و هفتاد میلادی , وقتی گمان می شد كه موسیقی الكترونیك , تصویرگر آینده است اشتوكهاوزن پیشتاز این تفکر بود.
کارل هاینس اشتوکهاوزن برای مریدانش حکم نابغهای را دارد که موسیقی را از نو تعریف کرده است. در دهه ۵۰، او کمک به پایهریزی تکنیک سریالیسم کرد که در آن موسیقی هشتپردهای منحصراً با قواعدی ریاضیاتی ساخته میشود که بسامد، مدتزمان و دینامیک را تعیین میکنند.
اولین اجراهای او با وحشت و سردرگمی مواجه شدند؛ زمانی که شنوندگان برای فهم موسیقی بدون هارمونی متعارف تقلا میکردند. اما شهرت او بیشتر شد و قطعات منحصربهفردی را خلق کرد. یکی از آنها گروپن بود که در آن سه ارکستر در گرداگرد شنوندگان قرار داده شده بود و اصوات را در فضا به حرکت در میآورد. او توانست از پیشگامان موسیقی الکترونیک شود و تصویرش بر روی جلد آلبوم «سارجنت پپرِ» بیتلها قرار گرفت.
کامل شدنِ اپرای هفتپردهای او به نام «لیشت» بیش از ۲۰ سال به طول انجامید و احتمالاً جاهطلبانهترین پروژهای است که یک آهنگساز آن را به عهده گرفته.
تحسینکنندگانِ او میگویند که اشتوکهاوزن در اوج قدرت خود است اما برخی از منتقدان ادعا میکنند که «او به بنبست رسیده و به یک آدم خودبزرگبین تبدیل شده است. اجراهای او به طور فزایندهای مملو از جلوههای بصری عجیب و ترانهّهای بدترکیب میشوند.»
بعضی از معاصرین نگران این هستند که او خود را از دنیا کنار کشیده باشد اما او دچار این باور است که نه بر روی زمین بلکه بر روی ستاره سیریوس زاده شده و تحصیل کرده.
اشتوکهاوزن به ندرت مصاحبه میکند. با دقتی که تنها از آلمانیها برمیاید، او فقط یازده دقیقه از وقتش را در اختیار من گذاشت. مصاحبه شروع خیلی خوبی نداشت.
«محشره. باید اینو به نُت اضافه کنم. این ابتکار توئه اما من فکر میکنم ترِمولو ریترداندو همیشه باید اینطوری اجرا شه. بسیار زیبا بود.»